امروز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
پیوند ها
تاریخ ادبیات فارسی معاصر
ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته میشود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.
آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهرههای شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.
ادبیات ایران پیش از اسلام
پارسی باستان
زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزیاست و در تقسیمبندی زبانشناختی یکی از زبانهای شاخهٔ غربی زبانهای ایرانی باستان محسوب میشود. پارسی باستان چنان که از نامش بر میآید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبههای شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شدهاست. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی میدارد.
آثار بهجا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشیاست که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شدهاند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شدهاست که به نظر میآید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شدهاست و احتمال میرود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شدهاست.[۱]
در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف میشود.
پارسی میانه
زبان پارسی میانه یکی از زبانهای ایرانی میانهٔ غربیاست که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج میداشتهاست. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب میآید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبهها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتابها به این زبان نوشته میشد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیممرده محسوب میشد.
این زبان یا یکی از گویشها یا زبانهای بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجهها، گویشها و زبانهای خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وامواژهها، فارسی نو را به وجود آوردهاست. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهتهای فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتادهاست بسیار عظیمتر از تحولیاست که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ دادهاست.
زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خواندهاند. این نامگذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبانهای ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش میداشتهاند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده میشد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی میخوانند شهرت بیشتری میداشتهاست. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار میرفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب میشد این نامگذاری مشکلی ایجاد نمیکرد.[۱]
امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده میشود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانهاست که در کتابهای زرتشتی به کار رفتهاست (در تقابل با زبان پارسی میانهای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شدهاست). اصطلاحهایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار میرود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده میشود.
حمله اعراب
پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسلههای ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.
در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.
آل بویه
در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگشناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.
در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.
در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.
در نثر نمایندگانی مانند نظامالملک نویسنده سیاست نامه، امیر کیکاووس مولف قابوس نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکرهالاولیاء، گردیزی مولف زینالاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زینالدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.
حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغهای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.
دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب میشود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضلالله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).
در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.
در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.
برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبکاند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسانالملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافتهاند.
ادبیات مشروطه
در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیبالممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار میروند.
زمينههای فكری سرایش شعر نو، سالها پيش از نيما آغاز شده بود كه برای پیگیری اين نكته بايد به شاعران و سرايندگان دوره مشروطه مراجعه كرد. ابوالقاسم لاهوتی، ميرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از اين زمرهاند.
شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری میتوان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.
وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند میشوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایهگذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده میشود.
بايد يادآوری كرد كه در سدههای گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر میسرود كه اشعار اروتیك او شهره است، جز او از رابعه باید یاد كرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه كرد. در دوره قاجار نيز بسياری از بانوان شاعر را میتوان سراغ گرفت، به ويژه از زنان دربار.
نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی
منتقدان ادبی
نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان، طالبوف و زینالعابدین مراغهای بودند.
زبان و ادبیات فارسی
بلاغت در ادب فارسي
پژوهش در سير هنرهاي بلاغي و سخنوري كه با شكار معاني و نشاندن آن در ساختارهاي سخن سر و كار دارد، از روزگاري كهن، توجه ارباب نقد و انديشه را برانگيخته و در ايران پيش از اسلام نيز نشانههايي از اين توجه به گفتار پيراسته و نيك وجود داشته است؛ ليكن با طلوع فرهنگ و تمدن اسلامي و در مرحله نخستين، مسلمانان لطايف و دقايق و رازهاي اعجاز قرآني را فرا گرفتند و فراخور احوال خود، به قصد فهم آيات خدا و بيانات پيامبر اسلام(ص) فراهم آمدند و در چوني و چندي معاني و بيان سخن در پيوستند.
اين تلاش و رويكرد به لطايف ادبي وبلاغي قرآن و تفسير آن، مستلزم آشنايي نسبي با تفسير و تمثـّل به آيات بوده است و كساني در اين گونه پژوهشهاي نخستين، پيشقدم بودهاند، از آن جمله: ابوعبيده شاگرد خليل بن احمد، در 188 ق.، درباره كلمات كلمات قرآن و جهات بلاغي آيات بينات كتابي نوشت به نام: المجاز في غريب القرآن و فرّاء كتاب معاني القرآن بپرداخت و جاحظ بصري كتاب نظمالقرآن را به رشته نگارش درآورد و در آن، جهات شگفتي و دلربايي قرآن را در قلمرو واژگاني و معاني و پيوند كلمات و نظام تركيب مورد بحث قرارداد.
ابن مُعتـَز و قـُدامة بن جعفر در جهات بديعي آثاري تدوين كردند و تحقيقات ادبي با تدوين كتاب اسرارالبلاغه، در بيان و دلائل الاعجاز در معاني، به همّت ابوبكر عبدالقاهر جرجاني، اوج و كمالي ديگر يافت. در اين دو كتاب عبدالقاهرجهات معاني و انديشگاني بلاغت را با موشكافيها و طبقهبنديها و نمايش قوت و ضعفها مورد بحث قرار داد و با ارائه نمونههايي از شاعران نامي و اسوهها از كلام رباني و سخنان پيامبر اسلام (ص) مباحث سخن سنجي و بلاغت را رونق و شكوهي بسزا بخشيد و در اين زمينه ايرانيان نيز كوشيدند تا با استعداد سرشار خويش جلوهاي ديگر به اين علم بخشند و بر شيرينيهاي قند پارسي بيفزايند.
در اين نوشتار بلاغت در ادب فارسي را از دو ديدگاه مورد بررسي قرار ميدهيم.
الف) سير هنرهاي بلاغي و سخنوري در ايران
ب ) چشمهسار بلاغت در شعر فارسي
آمادگي و شايستگي فطري ايرانيان در پرتو اعجاز قرآن، موجب گسترش دامنه تحقيقات بلاغي و ادبي گرديد و آثاري بس ارزنده و پايدار تقديم جهان ادب عرضه شد. تأليفات و ترجمههاي گرانبهاي عبدالله بن مقفع (روزبه پسر دادويه) از يكسو موجب شد تا آثار مهمي در ادب و تاريخ و داستانهاي ملي و امثال و حكم ايراني به عربي ترجمه شود و فرهنگ ايراني به شيوايي گسترش يابد، و از دگر سو، آشنايي ايرانيان و مسلمانان با علوم ادبي يوناني و سرياني و مباحث شعري و بلاغي آنها، از جمله ديدگاههاي ارسطو و پيروانش در مسائل خطابي و شعري، استفاده تحقيقات ادبي را تنوع و گسترش بخشيد؛ چنانكه ايرانيان در شاخههاي گوناگون ادب به تحقيق و تأليف پرداختند.
در علم نحو كه در آغاز منحصر به اِعراب و دگرگوني اواخر كلمات بود، تأليفات متعدد، اين دانش را شكوفايي و بسط داد و نويسندگان و دانشمندان ايراني به كار شدند، از جمله: ابوعمرو بن العلا (د 154 ق.) و شاگرد او خليل بن احمد بصري (100ـ170 ق.) و شاگرد او ابوبشر عمرو بن عثمان، مولي بني الحارث، سيبويه فارسي (د 183ق.) به تأليفات و طرح مسايل پرداختند. اين دانشمند اخير، الكتاب را در نحو نوشت كه بعدها شاگردش اَخفش آن را شرح كرد و آسمان ادب به فروغ اين ستارگان آراسته گرديد.
در قرنهاي نخستين اسلامي بود كه نويسندگان به نقد و ارزيابي آثار ادبي پرداخته، اصول و قواعد بلاغت و فن بيان را پايهريزي كردند و اندك اندك علوم بلاغي به سوي كمال سير كرد و تدوين يافت.
در دوره بني عباس تحقيق در دلايل اعجاز قرآن كريم و كشف امتيازهاي ادبي آن پيشرفت شايسته داشت و سخنشناسان در قوت و ضعف ادباي مسلمان غور و تتبع كردند. ادامه اين موشكافيها سبب پيدايش سه دانش ارزنده جديد به نامهاي: «معاني» و «بيان» و «بديع» گرديد كه نمونه اين بحثها را در كتاب مجازالقرآن ابوعبيده معمر بن مثني شاگرد خليل بن احمد و در كتاب الغصاحة اثر ابوحاتم سجستاني و كتاب اعجازالقرآن جاحظ و نقد الشعر و نقد النثر ابوالفرج قدامة بن جعفر و كتاب الشعر و الشعراء ابن قتيبه دينوري و كتابهاي الكامل و البلاغة مُبَرّد ميتوان نام برد. هر يك از اين دانشوران، مباحثي دلانگيز به بازار سخنوري عرضه داشتند و راهي به آيندگان گشودند.
سير دانشهاي بلاغي و ادبي در قرن چهارم و آغاز قرن پنجم به موازات گسترش ديگر دانشها رونق و كمال يافت و شيوههاي بحث در اين مباحث چنين بود كه كلام فصحا را مطرح كرده، در فوايد لغوي و نحوي و دقايق بياني آن سخن ميپيوستند و با استشهاد و استناد از آيات قرآن و شعر شاعران و بلغا اصولي را كشف ميكردند. گاه استادي اين مطالب را املا ميكرد و دانشجويانش انشا و استملا ميكردند و از همين رهگذر كتب «اَمالي» پديد آمد، چنانكه كتاب الأمالي ابوعلي قالي معروف است. رونق اين مباحث به حدي بود كه كافي است در اينجا نامي از مشاهير و بزرگان علوم بلاغي كه از ايران برخاستند، برده شود:
تأليف كتب لغت و تحقيقات زبانشناختي بدست دانشمندان ايراني، كه خود مقدمه تنوع و تخصص در اين پژوهشها بود، سرانجام تحقيق در علوم بلاغت و آيين فصاحت و سخنوري را موجب گرديد و بدينگونه علوم بلاغي در اين روزگار مدارج والايي پيمود. شرح چامهها و قصايد در مجالس درس به گونه «املا» رواج يافت و دقتها و تحقيقات بيشتر را در زمينه بلاغت ممكن ساخت، تا بدانجا كه بدست دانشمندان كتابهاي اختصاصي در اين قلمرو تدوين يافت، از آن جمله است: تحقيقات صاحب بن عَبّاد در خردهگيري بر مُتـَنبّي و در نقد آثار اين شاعر، رساله معروفي نوشت و از آن پس شاگرد او ابوالحسن علي بن عبدالعزيز جرجاني كه قاضي ري بود (د 290ـ366ق.)، در ادامه كار صاحب بن عباد، كتاب الوساطة بين المتنبّي و خصومه را تأليف كرد.
پس از اين دانشمندان ايراني بود كه علامه بزرگوار، عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجاني طرح نو آيين بلاغت خود را در كتابهاي خويش به نامهاي اسرارالبلاغة و دلائل الأعجاز پايهريزي كرد و به جهان ادب عرضه داشت و فصل نويني براي محققان بلاغت و نقد ادبي جهان گشود.
مبلغ واقعی 16,000 تومان 50% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها