فهرست :

فصلاول : طرح تحقيق

فصل دوم: ادبيات وپيشينة تحقيق

فصل سوم : روش تحقيق ،آموروروش گردآوري اطلاعات

فصل چهارم : تجزيه وتحليل داده ها

فصل پنجم : پيشنهادات پژوهش

مقدمه :

خشم يك نوع احساس است كه همواره بين دوحالت متغيراست. خشم مي تواند عصبانيت ناراحتي جزئي ويا درنوع حاد آن ، واكنش جنون آميزباشد .طبق نظر دكترچارلز اسپلير گر خشم احساس است نظير احساسات ديگر ووقتي فرد عصباني مي شود درواقع آثار فيزيولوژيك خشم دربدن ظاهر مي شود.

خشم نوعي هيجان است مه اغلب براثر واكنش شخص نسبت به رفتارناشايست در ديگران بروز مي كند خشم پديده ه اي كاملاً طبيعي است اما هنگامي كه از كنترل حژخارج شود مي تواند به يك حس مخرب وويرانگر تبديل شود .وپيامدهاي ناگواردرمحيط كار، روابط شخصي درتمامي عرصه هاي زندگي بوجود آورد.خشم عكس العمل طبيعي دربرابر تهديد ، خطرو.....است كه به مااين اجازه رامي دهد كه درشرايط بحراني از خود دفاع كنيم ولي نبايد فراموش كردكه برخورد فيزيكي باافراد ومورادي كه مارا خشمگين مي كنند.از لحاظ قانوني ومعيارهاي اجتماعي ناهنجارتلقي مي گردد وپيامدهائي منفي خواهد داشت.

بيرون ريختن خشم برسرديگران ومحيط اطراف به حالت تهاجمي هم گرچه شايد لحظه اي آرامش بياورد ولي نتايج نامعلومي به دنبال خواهد داشت. گاهي اوقات خشم اكتسابي است واز والديني كه همواره با عصبانيت حرف خود را به كسي نشانده اند آموخته شده وحالت عادت شدهاست كه با انقباض چهره بادادوفرياد ابراز مي شود. كه همگي آموخته شدهاند

از ويكي پديا دانشنامه آزاد:

خشم وضعيتي رواني است كه درگستره آزردگي اندك تا غصب شديد مي گنجد .هنگامي كه شخص خودآگاهانه تصميم به اقدام مي گيرد تا بلافاصله رفتارتهديد كنندة نيروي بيروني ديگري رامتووفق كند، خشم احساس غالب (رفتار-ذهني –كالبدشناختي) دروي مي شود.

نمودهاي خارجي خشم را درحالات چهره وبدن ،واكنش هاي كالبدشناختي وگاه رفتارهاي تهاجمي درملآ عام مي توان يافت به عقيدة برخي روانكاوان خشم وخشونت مواردومحصول موقعيتها وشرايط نامطلوب از قبيل دلتنگي – اندوه است.

عده اي اعتقاد دارند كه خشم الگويي رفتاري است كه براي زنهاردادن به تعرض طراحي شده است تا از رفتارتهديد كننده شان دست كشند .درگيري فيزيكي بدون ابراز پيشاپيش خشم توسط يكي از طرفهاي درگيرخيلي به ندرت رخ مي دهد.

چكيده :

خانواده ومدرسه به ترتيب كوچك ترين وبنيادترين واحداجتماعي وعامل انتقال فرهنگ ها وارزشها هستند .اين دو نهاد كانوني هستند كه درشكل دهي شخصيت اعضاي خونقش مهمي دارند.خشم نيزازجمله مواردي است كه منشأء آن خانواده وچگونگي رفتاربااعضااست كودكان پرخاشگر ازاين رفتاربراي رسيدن به مقصود خوداستفاده مي كنندو والدين درصدد كنترل يا كاهش آن هستند. ما دراين تحقيق علل بروز خشم را توضيح داده ويك آزموني را دربين عده اي از دانش آموزان انجام داديم درپايان اين آزمون متوجه شديم كه 13 درصد اين افرادخشن هستند اما تصورمي كنندكه نيستند42 درصد افرادمنطقي واز خشم خود آگاه هستندو38 درصد افرادجلوي احساسات خودرا نمي گيرند ودرنهايت پيشنهادات ونظراتي كه براي برطرف كردن اين مشكل ارائه داده ايم همكاري والدين ،مربيان ،دولت وخود دانش آموزان رامي طلبد البته درقسمتي از اين تحقيق نيزبيان كرديم كه ميزان خشم دردختران وپسران دانش آموزمتفاوت بوده است.

بيان مسئله :

اولين سؤالي كه درمورد خشونت وخشم مطرح مي شود اين است كه علل خشونت وچگونه وبه چه طريقي مي توان آن راكنترل كرد.

از مطالعه وبررسي ميزان خشم دانش آموزان منطقه واستفاده از نظريات صاحبنظران مي توان به عوامل شخصيتي مربوط به خود فرد عوامل اجتماعي –عوامل خانوادگي وهمچنين عوامل آموزشگاهي كه درمدرسه پيش مي آيند اشاره كرد.

نداشتن وضع روحي مطلوب –برخي بيماريهاي –بلوغ –غرورموجب بروز خشم مي شود از طرفي عوامل خانوادگي مثل سختگيريها- تحقيرهاي والدين اثرات نامطلوب برساختارشخصيتي نوجوانان داشته ونتيجه آن خشونت وناسازگاري درمدرسه خواهدبود.

همچنين با پيشرفت تحصيلي ، ضعف وناكامي درمدرسه نيزهمراه است دعواهاي حياط مدرسه خودنشانه هائي دراين پرخاشگريها است گاهي نمي توان آنها راكنترل كرد خشم دراشكال مختلف درمدارس وجود داردو معمولاً مورد اعتراض اوليا قرارنمي گيرد اما معلمان ومديران مدرسه ها نسبت بهآن حساس مي باشند .تراكم دانش آموز دركلاس درس شايدمعماري خودمدرسه ، ميزنيم كتها – كمبود فضاي ورزشي – برنامه هاي خشك درسي – سخنراني هاي طولاني وخسته كنندة معلم ومربي دانش آموزرابه عصيان وعصبانيت وامي دارد. وخشم آنهارا برمي انگيزد البته جامعه شناسان معتقدند كه خانواده بيش از محيطهاي ديگروظيفه تربيت اخلاقي ومعنوي دانش آموز وبه همبستگي متقابل فردوجامعه از ميان برود و فردنتواند به كمك مكانيزم هاوابزارهايي كه جامعه دراختيارش قرارمي دهد به اهدافش دست يابد درنتيجه از راهاي ديگري كه خلاف است سعي مي كندبه آن اهداف برسد. يكي از اين نابهنجاريها گرايش نوجوان به خشونت وتخريب است كه شامل تخريب اموال عمومي –ديوارها باشد . تخريب اموال عمومي جنبة مادي دارداما مهمتراز آن عوارض انساني يابه عبارتي خشوت با ديگران است كه در درجة اهميت بالاتري قراردارد.