تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

تمامی فایل ها با تخفیف ویژه در سایت قرار میگیرد. در ضمن برخی محصولات سایت در جمعه با تخفیف 80 درصدی ارائه میشود ...


دسته بندی سایت

پیوند ها

نظرسنجی سایت

بنظر شما دوستان گرامی چه مطالبی در سایت قرار داده شود ؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 141
  • بازدید دیروز : 303
  • بازدید کل : 428352

آموزش و پرورش


آموزش و پرورش

تعاریف آموزش و پرورش

 

دید کلی

آموزش و پرورش تعاریف گوناگونی دارد. گوناگونی تعاریف غالبا ناشیاز پیچیدگی و چند وجهی بودن امر آموزش و پرورش است .

عقیده بروک اور و اریکسون ( Brookover & Erikson ) درباره اموزش و پرورش

آموزش و پرورش عبارتست از : تحلیل علمی الگوهاو فراگردهای اجتماعی دخیل درنظام آموزش و پرورش. منظور از نظام آموزش وپرورش ، انگاره (pattern) یا الگوی علمی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که بهواسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل ، و پرورش و رشد اجتماعی و شخصی افراد جامعهمیسر می‌شود.

عقیده درباره آموزش و پرورش

آموزش وپرورش ، کلیدی است که در را به سوی نوسازی (modernization) جامعه می گشاید.

 

عقیده اگوست کنت در مورد آموزش و پرورش

آموزش و پرورش را به منزله تهذیب و تزکیب آدمی دانسته و برآن بود که ترقیانسانیت بیش از همه مرهون و مدیون تعلیم و تربیت است چه به مدد آن ذهن آدمی ازمراحل مذهبی و فلسفی به مرحله علمی یا اثباتی انتقال می‌پذیرد و از این برکت اینتحول فکری ، تکامل اخلاقی و اجتماعی روی می‌دهد.

 

 

عقیده هربرت اسپنسر درباره آموزش و پرورش

او غایت آموزش و پرورش را تدارک و تامین زندگی بهتر برای فرد درجامعه دانسته ، اسپنسر معتقد بود که طبیعت ، حس درک و تشخیص خوب و بد را در نهاد انسان بهودیعه گذاشته تا راهنمای اعمال او واقع شود. لذا هر کودک ، با توجه به پیامدهایرفتار و کردار خود به یادگیری پرداخته ، از این راه طبیعی آموزش و پرورش و یادگیری، به تفاوتهای میان خوب و بد یا صواب و خطا پی خواهد برد.

عقیده لستروارد (Lester ward) درباره آموزش وپرورش

وارد آموزش و پرورش را وسیله تغییر و پیشرفت جامعه ، و حاصل آنرابهزیستیو سعادت فردی می‌دانست. به زعم او ،تغییر و تحول اجتماعی ، براثر مساعی آگاهانه فردی به ظهور می‌رسد. از این رو ،آموزش و پرورش می‌تواند در امر هدف جویی و تغییرات اجتماعی مطلوب ، کوشش آگاهانه ووسیله سودمندی به شمار آید.

آموزش و پرورش در جامعه شناسی دورکیم

 

تعریف دورکیم از آموزش و پرورش

آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ ، درباره نسلی که هنوز برای حیات اجتماعینارس است، به جای می‌آورد. موضوع این فعالیت عبارت است از برانگیختن و پروردن افکارو معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضای حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است کهطفل برای زندگانی در آن ، آماده می‌شود.

بنابراین ، نقش آموزش و پرورش درجامعه ، آن است که کودکان را که هنوز اجتماعی نشده‌اند، متناسب با نظام اجتماعی بارآورده و برای سازگاری با محیط خاص اجتماعی شان آنان را به هنجار ، رسوم و عاداتمقتضی ، مجهز سازد.

اطلاعات اولیه

دورکیماز جمله جامعه شناسانی است که بهآموزش و پرورشتوجه زیادی کرده و درباره آنبه فراوانی سخن گفته است، لذا تحلیلهای جامعه شناختی معتبری در این زمینه ، باید درآثار و آرای وی جستجو کرد. امیل دورکیم (1917- 1858) معتقد بود کهپدیده‌هایی کهجامعهشناسی باید مطالعه کند، وقایع یا حقایق اجتماعی‌اند و حقایق اجتماعی را باید بهعنوان چیز (Thing) تلقی کرد.

به تعریف او ،واقعه اجتماعیآن است که در عین داشتن وجودمخصوص و مستقل از تظاهرات فردی ، در سراسر جامعه معینی عام باشد. از لحاظ دورکیم ،امور یا حقایق اجتماعی ، وسیله توضیح رفتار اجتماعی بوده به حقایق فردی یا روانشناختی ، تقلیل پذیر نیستند، حقایق اجتماعی در بیرون از افراد هستند و قیودی برآنها اعمال می‌کنند، و جامعه ، وجودی مستقل از افراد دارد. هر فرد در جامعه‌ایمتولد می‌شود که پیش از او سازمان یافته است و در نتیجه تحول شخصی او را شکلمی‌دهد.

بنابراین ، از دید دورکیم ، انسان محصول جامعه است و حالتهای جامعهدر حالات افرادی که بدان تعلق دارند، بازتاب پیدا می‌کند. به نظر او آموزش و پرورشو جامعه با یکدیگر پیوند نزدیک دارند. به عبارت دیگر ، هر جامعه ، نظام آموزش وپرورشی مناسب با ساختار و زمان خود پدید می‌آورد. حتی ، هر طبقه اجتماعی ، اجتماعمحلی ، اجتماع شغلی ، ویژگیهای آموزشی و پرورشی مناسب خود را بوجود می‌آورند. امروزه ، این واقعیت را ، هر کارگزار آموزش و پرورش با تجربه‌هایی که دارد، تصدیقمی‌کند.

 

 

 

برداشت دورکیم از آموزش و پرورش

برداشت او از آموزش و پرورش ، از مفهومیکه برای انسان قائل است، ناشی می‌شود. به نظر او ، آدمی ، در اصل ، یک موجود زیستیبه دنیا می‌آید و بنابراین ضرورت که مألا موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگیخواهد کرد، لذا ، ملزم به آموزش و یادگیری راه و رسم زندگی اجتماعی جامعه خویش است. پس از لحاظ او ، آموزش و پرورش ، وسیله سازماندهی خود فردی و خود اجتماعی ، به صورتیک موجود با انظباط است که می‌توان آن را به تشکل شخصیت و تولد اجتماعی شخص تعبیرکرد.

 

عقیده دورکیم درباره همبستگی

به بیان او ، هر جامعه انسانی مستلزم همبستگیاست، یعنی پیدایی این احساس در مردم که همه آنان «اعضای یک پیکرند» و با یکدیگرپیوند دارند. ولی از لحاظ تاریخی ، همبستگی ممکن است انواع متفاوتی داشته باشد. دورکیم ، از دو نوع همبستگی نام برده و آنها را همبستگی مکانیکی (ماشینی) و همبستگیارگانیکی (زنده یا اندام وار ، در قیاس با اندام موجود زنده) نامیده است.

 

همبستگی مکانیکی (Mechanical Solidarity)

همبستگی از راه همانندی است وهنگامی که این شکل از همبستگی بر جامعه مسلط باشد، افراد جامعه چندان تفاوتی بایکدیگر ندارند، آنان که اعضای یک اجتماع واحد هستند به هم همانندند و احساسات واحدیدارند، زیرا به ارزشهای واحدی وابسته‌اند و مفهوم مشترکی از تقدس دارند. جامعه ازآن روز منسجم است که افراد آن هنوز تمایز اجتماعی پیدا نکرده‌اند.

 

 

همبستگی ارگانیکی (Organic Solidarity)

همبستگی ارگانیکی است که اجماع(توافق) اجتماعی ، یعنی وحدت انسجام یافته اجتماعی در آن ، نتیجه تمایز اجتماعیافراد با هم است و یا از راه این تمایز بیان می‌شود. افراد ، دیگر همانند نیستندبلکه متفاوت و (لزوم) استقرار اجماع اجتماعی تا حدی نتیجه وجود همین تمایزها وتفاوتهاست. همبستگی ارگانیکی ، به عنوان ویژگی جوامع جدید ، همبستگی بسیارپیچیده‌ای است که در آن شکل اساسی رابطه بین مردم ، احساس ساده تعلق به یکدیگرنیست، بلکه شبکه پیچیده‌ای از روابط قرار دادی است که براساس تعقل و قانون ، تشکل وتداوم پیدا می‌کند.

همبستگی از دیدگاه دورکیم در جوامع مختلف در ارتباط با آموزش وپرورش

 

جوامع ابتدایی

جامعه ابتدایی ،جامعه‌ای متجانس است که در آن افراد ، کورکورانه از اعتقادات ، ارزشها و رسوم رایجو مستقر پیروی می‌کنند، همانندیهای زیادی میان آنان مشاهده می‌شود، و اجبارها والزامهای خانوادگی ، گروهی و قومی ، دامنه و حدود رفتارها را تعیین تکلیف می‌کنند. در این جامعه ، فعالیتهای گروهی و اجتماعی ، تنوع چندانی ندارند. از این رو ، افرادتقریبا در همه امور و فعالیتها ، مشارکت و همکاری می‌کنند.

در مجموع ،می‌توان گفت که در جامعه ابتدایی ، هر فرد ، به خودی خود ، رفتار دیگران را سر مشققرار می‌دهد، در هر کاری به طرزی ماشینی ، از دیگران تبعیت کرده ، به اعتقادات وآداب و رسوم و سنن ، گردن می‌نهد. در نتیجه یک سلسله روابط ساده ، بر رفتار اجتماعیحاکمیت یافته و جامعه را از همبستگی برخوردار می‌سازد. در چنین جامعه‌ای ، آموزش وپرورش ، بدون قصد قبلی و هدف مشخص و بدون نقشه آگاهانه ، از طریق خانواده و روابطرایج میان نسل بالغ و سالمند و نسل جوان و نارس ، عملی می‌شود.

جوامعپیشرفته

جامعه‌ای نامتجانس است. همانندی و همفکری ، در بین افراد آن تضعیف شده و تفاوتهای فراوانی میان آنان بهوجود آمده است. لیکن این تفاوتها که حالت مکمل دارند، موجب کمال جامعه می‌شوند. دراین جامعه که از ساختار روابط پیچیده‌ای برخوردار است، کار و فعالیت ، مستلزمهمکاری و تعاون است. در نتیجه ، پیدایی تقسیم کار و تخصص ضرورت پیدا می‌کند که براثر آن ، افراد در گروهها و دسته‌های مختلف گرد آمده و هر یک ، کار معینی را به سودهمگان برعهده می‌گیرند.

درجامعه‌های جدید ، پیچیدگی روابط و تخصصی شدنکارکردهای نهادها و سازمانهای اجتماعی ، نهادهایی نظیردین وخانواده، قادر به ایفای نقش‌های پیچیده وگوناگون آموزشی و پرورشی مورد انتظار جامعه نیستند. به عبارت دیگر ، در نظام پیچیدهجامعه ارگانیکی ، آموزش و پرورش افراد جامعه ، از طریق مشارکت مستقیم آنان درزندگی اجتماعی، آن گونه که در جامعه سادهاتفاق می‌افتاد، غیر ممکن است.

آثار تربیتی دورکیم

آثار تربیتی دورکیم به دلیل رویکرد و جامعه شناختی ،از جهات نظری و کاربردی ، قابل توجه‌اند. از این رو ، در ادبیاتجامعهشناسی آموزش و پرورش ، غالبا از او به عنوان بنیانگذار این رشته نام بردهمی‌شود. دورکیم ، در نوشته‌های تربیتی خود ، ضمن تعریف آموزش و پرورش و تحلیل جوانباجتماعی آن ، ابعاد جامعه شناختی آموزش و پرورش را به عنوان کار ویژه جامعه شناسانآینده مشخص کرده است:

شناخت و تشخیص واقعیت‌های اجتماعی آموزش و پرورش و کارکرد جامعهشناختی آنها

شناخت و تشخیص روابط میان آموزش و پرورش و تغییر اجتماعی وفرهنگی

تحقیق و مطالعه تطبیقی و میان فرهنگی در انواع گوناگون نظامهایآموزش و پرورش::

پژوهش دربارهکلاس درسومدرسهبه عنوان یکنظام اجتماعی پویاو در حالپیشرفت

عقیده بیدول درباره آموزش و پرورش

اومعتقد بر آن است که از آموزش و پرورش همگانی می‌توان به عنوان یک ابزار عمده وحدتملی یاد کرد و آموزش تخصصی به دلیل اهمیت زیادی که از لحاظ اقتصادی دارد، سیاست وخط مشی آموزش و پرورشی دولت را به یک مساله مهم سیاسی مبدل می‌سازد.
عقیدهماکس وبر درباره آموزش و پرورش

او آموزش و پرورش را در واقع یک تحولاجتماعی می‌داند و تاریخ را به منزله حرکت جامعه‌های بشری به سوی عقلانیت و تقسیمکار تخصصی و پیچیده تر تلقی می‌کند.

آموزش و پرورش در جامعه شناسی ماکس وبر

آشنایی

ماکسوبر (1920-1864) ، جامعه شناس آلمانی ، برخلاف دورکیم ، مستقیما درباره آموزش وپرورش مطلبی ننوشت. کمک او بهجامعهشناسی آموزش و پرورش ، غیر مستقیم و از طریقآثار تاریخی و جامعه شناسیاوست که ضمن آنها، می‌توان به مفاهیمی در ارتباط با آموزش و پرورش و تحول آن دست یافت. وبر بهفراورده‌های تاریخی مهمی که موجب تحولجامعه سنتیبهجامعه صنعتیشده بود، توجه خاص داشت. از اینرو آموزش و پرورش را در ارتباط با تحول اجتماعی ملاحظه می‌کرد.

همچنین ، مثلدورکیم، تاریخ را به منزله حرکت جامعه‌هایبشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیده‌تر ، تلقی می‌کرد، ولی نسبت بهدقایق این حرکت حساس بود. او گر چه سوق به عقلانیت را اجتناب ناپذیر می‌دید، ولی آنرا به جای یک حرکت آرام و تکاملی ، فراگردی توام با ستیز و کشمکش و سرشار از پسافتادگی و عدم تعادل می‌دانست. از لحاظ او ، رابطه آموزش و پرورش با تغییر اجتماعینیز در حالی که امری اساسا سازش‌پذیر است، به سهم خود ، رابطه‌ای توام با کشش وفشار ، نشیب و فراز ، و پیشرفت نامنظم به سوی اشکال جدید است. وبر تغییر اجتماعی رادر پرتو تغییرات سلطه (Domination) و اقتدار (Authority) در جامعه ، ملاحظه می‌کرد.

انواع سلطه و اقتدار ازنظر وبر

اقتدار فرمند (Charismatic)

مبتنی استبر اعتقاد و سرسپردگی به یک شخص خارق العاده که به خاطر واجد بودن صفات نمونه ومورد اعتماد و اطمینان بودن ، به رهبری رسیده است. فرمندی یاجاذبه شخصیت، عطیه‌ای طبیعی است که شخص رااز یک مرجعیت اجتماعی ، سیاسی ، یا دینی برخوردار می‌سازد. چهره‌هایی مثلبودا،مسیحوگاندی ، یا در یکگروه بندی دیگر ، چهره‌های تاریخی مثلاسکندر،ناپلئونوهیتلر، همه ، دارای اقتدار فرمند بوده‌اند.

اقتدارسنتی (Traditional)

اقتدار سنتی بر این باور و اعتقاد استوار است کهمقام و پایگاه کسانی که در گذشته اعمال سلطه و اقتدار کرده‌اند و رسوم و سنن وارزشهای مربوط به آن ، مستلزم احترام است. بنابراین ، منصب اختیار مورد احترامبوده، شخصی که آن را اشغال کند، اقتدار مربوط را به ارث می‌برد. اقتدار سنتی ،بویژه ، براعتقاد به امتیازات سیاسی گروه نخبگان مبتنی است که به انحصاری شدنموروثی قدرت در دست این قشر منجر می‌شود.

اقتدار عقلانی- قانونی (Rational – Legal)

بر قوانین و مقررات عقلانی کهبرای نظم اجتماعی وضع می‌شوند، استوار است. در سلطه قانونی ، اطاعت از شخص یا مقامو منصب موروثی در میان نیست، بلکه اصل ، متابعت از قانون است. قوانین مشخص می‌کنندکه از چه کسانی و تا چه اندازه باید اطاعت کرد. در جامعه‌های جدید ، روابط سلطه واقتدار برقانون و عقلانیت مبتنی است. امور اجتماعی از طریق سلسله مراتب مناصب ومقامات که کنشهای متقابل میان آنها بوسیله مقررات خاصی نظم و ترتیب پیدا می‌کند،هماهنگ می‌شود و در انجام دادن امور ، قابلیت پیش بینی و کارآیی ضرورت دارند.

انواع سازمان اجتماعی از دیدگاه وبر

سازمانی که در رأس آن یک رهبر فرمند یا پرجاذبه قرار گرفته و همهزیردستان به او وفادارند

سازمانی که در آن مقام رهبری به شیوه موروثی ، از نسلی به نسلدیگر منتقل می‌شود.

سازمانی که بر پایه قوانین تأسیس شده ، مقررات و ضوابط قانونیبرآن حاکم است (بوروکراسی)


بدین ترتیب ، سیر تحول جامعه از سازمانفرمند ناپایدار به سوی سازمان سنتی پایدار و سرانجام ، درجهت سازمان بوروکراتیک پیشمی‌رود. به زعم وبر ، در دوران جدید ، بوروکراتی شدن جامعه را می‌توان به وضوح ، درقالب مظاهری چونعلم وتکنولوژی، پیدایی و توسعه احزاب سیاسیمتشکل و سازمان یافته ، حکومتهای حزبی و نظایر آن مشاهده کرد. درچنین جامعه‌ای سلطهو اقتدار از قشرهای حاکم سنتی ، مثل نجبا و اشراف ، به مدیران و متخصصان منتقلمی‌شود و حکومت بطور فزاینده ، از طریق مداخله سیاست پیشگانی که در امور سیاسی ،مهارت و ورزیدگی دارند، به سوی مشارکت و حمایت توده مردم سوق داده می‌شود. و هر یکبه نظام آموزش و پرورش ویژه‌ای پی افکنده ، به پرورشنخبگانخاص خود می‌پردازند.


انواع آموزش و پرورش برحسب شخصیت ازنظر وبر

فرمند یا پرجاذبه (Charismatic)

آموزش و پرورش منتسب به اقتدار فرمند ،سعی می‌کند که فقط قابلیتهای ذاتی را به عنوان عطیه و موهبت ، برانگیخته و شکوفاسازد. این نوع آموزش و پرورش از لحاظ روش و محتوا ، ناقص و ابتدایی است و هنگامیمیسر می‌شود که اتفاقا افراد با استعدادی پیدا شوند که استعداد آنها بوسیله صاحبهنری سالمند ، قهرمانی نامور یا ساحری چیره دست شکوفا سازد. به نظر وبر ، با وجوداینکه اقتدار فرمند به عنوان عاملی مزاحم در جوار اقتدار عقلانی - قانونی ، دوامآورده ، ولی آموزش و پرورش وابسته به آن جز در موارد انگشت شمار ، افول کرده است. هنرآموزی انفرادی به روش شاگردی در محضر استادان زبده و سرشناس از موارد این نوعآموزش و پرورش است.

فرهیخته (Cultivated)

در مقابل ، تربیت افراد فرهیخته برای زندگی دینی یادنیوی و همچنین ، تربیت افراد خبره و متخصص ، اصولا امری امکان‌پذیر است. با وجوداینکه ، اهداف درنظام سنتیوبوروکراتیکمتمایزند. اهداف آموزش و پرورشدر نظام سنتی به موجب اعتقاداتی که قشر حاکم در مورد فرهیختگی دارد، معین می‌شوند ودر نظام بوروکراتیک به موجب الزامات و نیازهای بوروکراسی و تخصص. در نظامسنتی ، هدف آموزش و پرورش ، تربیت افراد از لحاظ طرز سلوک و رفتار است، طرز رفتاریک گروه اجتماعی خاص ، یک عنصر مهم در این نوع آموزش و پرورش ، تأکید بر راه و رسم، طرز سلوک ، هنجارهای اخلاقی ، آداب و عادات یک گروه اجتماعی خاص و رفتارهای درونیو بیرونی آن است. کارکرد اصلی این نوع آموزش و پرورش ، تفکیک و تخصیص افراد بهگروهها و نقشهای اجتماعی است. در هر صورت ، مشخصه بارز این نوع آموزش و پرورش ، آناست که آنچه دانش آموز یاد می‌گیرد یا به او تعلیم داده می‌شود، مستقیما تحت تأثیرمنزلت گروه اجتماعی او معین می‌شود.

 

خبره یا متخصص (Expert)


مبلغ واقعی 16,000 تومان    50% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 488

مطالب تصادفی

  • پروژه مرگبار
  • دانلود سوالات استخدامی آموزش و پرورش (به همراه پاسخ نامه کامل
  • مزایا و معایب استفاده از روش قالب لغزنده عمودی
  • مروری بر ریشه‌های مسئله‌ی فلسطین 30 ص
  • سمينار كارشناسي ارشد (عمران) 197 ص

خراسان جنوبی شهرستان قاینات

تمامی محصولات ما با قیمت بسیار مناسب در سایت قرار میگیرد.