دسته بندی سایت
پیوند ها
پيشگفتار
اين نوشته كوششي است براي بررسي عوامل خشونت در عرصههاي مختلف جهاني و بررسي چگونگي بهرهبرداري جنگافروزان و ابرقدرتان از ضعف ديگر دولتها و نقش ارگانها و ابزارهاي مختلف در دامنزدن به آتش اين جنگافروزيها و يا مقابلهي آنها با اين عوامل.
با توجه به پيشنهاد آقاي خاتمي (رياست محترم جمهوري) در پرسش مهر 4، بيشتر فعاليتهاي مربوط به اين تحقيق و جمعآوري اطلاعات مربوطه در ساعات درسي مربوط به «آئين مطالعه و پژوهش» صورت گرفت. كار جمعآوري اطلاعات مربوط به اين تحقيق را راهنماييهاي دبير درس مطالعه و پژوهش آقاي مشايخي و نيز استفاده از منابع كتابخانهاي كه نام آنها در آخر تحقيق ذكر شده است، به دست آمده است.
ما اميدواريم با اين كار گروهي كه حدود 3 ماه به طول انجاميد، توانسته باشيم تا حدودي مسئلهي مهم و حياتي «صلح» را در ابعاد مختلف آن مورد بررسي قرار دهيم.
فرضيات تحقيق
مقدمه تحقیق
ما در عصری آکنده از بحران و پریشانی به سر میبریم. آنچه در حال تجربهی آنیم، نه فقط زنجیرهای از دگرگونیهای ژرف که برآشفتگیهایی است که علوم و تکنولوژی، امور اقتصادی و مناسبات بین المللی را در خود فروگرفته است.
بحرانهای بیشماری که در بسیاری از مناطق جهان پدید آمده، خود بهترین گواه این دگرگونیهای بنیادی است؛ در عین حال، اگر واگذاریم که واژه وسوسه انگیز «بحران» ما را از خود بیخود کند، کار بس نادرستی انجام دادهایم. البته امیدی نیست که کارها به سادگی به وضع عادی و مالوف خود بازگرداند. ما هم چنان شاهد دگرگونیهای بنیادی خواهیم بود و باید برای هر یک از آنها راه حلهای مناسب پیدا کنیم.
امروز شاید بزرگترین و خطیرترین مسئلهی بحرانی که بشریت را متوجه خود کرده، پیدا کردن نظمی برای جهان به هم ریختهی امروز و در حقیقت دستیابی به صلح و آرامش عمومی است.
در جهان ما از زمانهای بسیار دور و از پدیدآمدن نخستین انسانها، پدیدهای به نام «جنگ» نیز در بین انسانها آفریده شد.
رقابت و ستیزهی انسانها در مراحل ابتدایی همانند رقابت و ستیزهی حیوانی است، به طوری که حتا کودکان نیز زور بدنی را وسیلهای برای موفقیت خود میدانند، ولی جنگ و خشونت در جامعهی متمدن امروزی به صورتی متفاوت صورت میگیرد و معمولاً متکی به قدرت بدنی نیست، بلکه امروزه خشونت و در مراحل تکامل یافته، «جنگ» به صورتی سازمان یافته و به صورتی تصاعدی در حال گسترش است و بازی سیاست ابرقدرتها نیز به این روند صعودی سرعت میبخشد. اگر در گذشته و در جوامع ابتدایی گروهی برای ربودن خوراک و ابزارهای دیگر به جنگهای گروهی و وسایل خشن متوسل میشوند، امروزه این اهداف رشد کرده ولی با همان عنوان کلی «غنیمت و غارت» دولتها را برآن میدارد که به وسایل خشونتباری مثل: سلاحهای هستهای روی بیاورند و در برابر دولتهای کوچک قد علم کنند. بنابراین امروزه، «صلح جهانی» به شدت در خطر نابودی قرار گرفته است و مسلماً جوامع بشری و انسانهایی که به دور از سیاست و نیرنگ خواستار یکپارچگی و صلح عمومی هستند در برابر این روند صعودی خشونت می ایستند، همچنانکه اعترافات گستردهی مردم جهان در برابر حملهی آمریکا به عراق نشانگر این واقعیت است.
برای دستیابی به صلح جهانی باید عوامل خشونت را شناخت و برای مبارزه با هر کدام راه کارهای مناسبی را ارائه داد که مسلماً این راه کارها اگر مورد بررسی قرار گیرند، میتوانند از تنشهای جهانی تا حد زیادی بکاهند.
ما در این تحقیق سعی کردهایم که در حد توان و دانش سیاسی خودمان این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. برای این منظور عنوان کلی مطلب را به صورت زیر مجموعههایی طبقهبندی کرده و با توجه به امکانات و زمان کمی که در اختیار داشتیم، هر یک از این زیرمجموعهها را مورد ارزیابی کلی قرار دادهایم و ما این کار تحقیقی که حاصل مطالعات گروهی ما است، را با این شعار انجام داده ایم که: «همهی ما خواستار دوستی و یکپارچگی و رسیدن به صلح جهانی در کنار هم هستیم.»
ضرورت مسئله
- عوامل خشونت و موانع مهرورزي در جهان امروز تا حد زيادي انسان را از پيشرفت واقعي و نوگرائي دور ميكند و سدي عظيم در برابر اتحاد ملتها جهت رسيدن به جهاني زيبا، امن و پرمهر ميباشد و از زندگي مسالمتآميز انسانها در كنار يكديگر بدون دغدغه جنگ جلوگيري ميكند.
پس انسانها ميبايست جهت از بين بردن اين موانع در يك راستا با يكديگر هم پيمان شوند و موانع مهرورزي و عوامل خشونت را از بين ببرند. در واقع اين موانع ميباشند كه جهان سومها و مستعمرههايي را كه از لحاظ صنعتي، اقتصادي، سياسي و ... عقب مانده محسوب ميشوند، را به طور غيرمستقيم ايجاد ميكند.
- جنگ در يك سرزمين و مالكيت بيگانه بر آن سرزمين سبب ايجاد مرزي مجازي بين حاكم بيگانه و مردم تحت حكومت او ميباشد. كه اين مردم بالاجبار اين حكومت غيرخودي را پذيرفتهاند، پس تمايلي به پيشرفت سرزمين خود ندارند، چرا كه حاكمي بيگانه در آن حكومت ميكند و نتيجه اين عدم تمايل، عقبماندگي و عدم پيشرفت است.
واژگان سياست
امنيت: در لغت، حالت فراغت از هر گونه تهديد يا حمله يا آمادگي براي روياروئي با هر تهديد و حمله را گويند.
امنيتبينالمللي: حالتي است كه در آن قدرتها در حال تعادل و بدون دستيازي به قلمرو يكديگر به سر برند و وضع موجود به خطر بيافتد.
امنيتملي: به مصونيت - نسبي يا مطلق - كشوري در برابر يك حمله مسلحانه احتمالي و يا خرابكاري سياسي و اقتصادي همراه با توانائياش براي وارد آوردن ضربه متقابل مهلك را امنيت ميگويند.
جنگ: كشاكش و برخورد مسلحانه ميان دو يا چند سو و در سياست كشاكش و برخورد مسلحانه ميان دو يا چند دولت (جنگ خارجي) يا درون قلمرو و يك دولت ميان قدرت حاكم و قدرتهاي مدعي (جنگ داخلي).
جنگ سرد: جنگي كه در آن براي دستيابي به هدفهاي ملي از همهي وسايل به جز خشونت نظامي استفاده ميشود.
ترور: ترور در لغت در زبان فرانسه، به معناي هراس و هراسانگيز است و در سياست به كارهاي خشونتآميز و غيرقانوني حكومتها براي سركوبي مخالفان خود و ترساندن آنها ترور ميگويند و نيز كردار گروههاي مبارزي كه براي رسيدن به هدفهاي سياسي خود دست به كارهاي خشونتآميز و هراسانگيز ميزنند، ترور ناميده ميشود.
تروريسم (Terrorism): به شكلي از اقدامات خشونتبار دولتي و يا غيردولتي كه با هدف دستيابي به يك منظور سياسي صورت ميگيرد، تروريسم ميگويند.
حقوق بينالملل: به اصول و رويههاي كلي كه از ديدگاه كشورهاي مستقل در روابط بينالدولي الزامآورند، حقوق بينالمللي گويند.
صلح: به حالتي كه در آن جنگ و يا هيچ منازعهاي وجود ندارد، صلح گويند.
ديپلماسي: راه و روش تمشيت روابط ميان كشورها را از طريق نمايندگان رسمي ديپلماسي نام نهادهاند.
قدرت: به توانائي كشوري براي تاثيرگذاري و يا كنترل رفتار ديگران قدرت گويند.
بمب اتمي: بمبي است كه انرژي آن از شكاف هستهاي اتم پلوتونيوم و يا اورانيوم به دست ميآيد.
ابرقدرت: قدرتي كه از ديگر قدرتها قويتر باشد. در اصطلاح سياسي «ابرقدرتها» كشورهايي هستند كه از نظر قدرت صنعتي و نظامي از كشورهاي ديگر قويترند و بر صحنهي سياست بين المللي فرمانروايي دارند.
ديپلوماسي: در زبان فرانسه از «ديپلومات» - به معناي نمايندهي سياسي كشوري در كشور ديگر - گرفته شده و ديپلومات نيز از ديپلوماي يوناني و لاتيني، به معناي سند و گواهينامه.
ديپلوماسي در اصطلاح عام و در «علم سياست» به معني اصلي به كار ميرود:
1- وسيعترين معناي آن روابط ميان دولتهاست.
2- ديپلوماسي مترادف با مذاكره است. ديپلوماسي را ميتوان چنين تعرف كرد: فن همسايهسازي در سياست بينالمللي كه به جاي به خطر افكندن منافع ملي و امنيت ملي برآن ميافزايد.
3- ديپلوماسي نامي است براي كاركرد و روش دستگاه اداره كنندهي روابط بينالمللي و شيوههاي مشخص كساني كه مامور ايجاد اين روابطاند.
امپرياليسم: به طور كلي عنواني است براي قدرتي «و يا دولتي» كه بيرون از حوزهي ملي خود به تصرف سرزمينهاي ديگر ميپردازد و مردم آن سرزمينها را به زور وادار به فرمانبرداري از خود كند و از منابع اقتصادي و مالي و انساني آنها به سود خود بهرهبرداري كند.
فــصـل دوم
يافتههاي تحقيق
ترور و تروریسم و نگاهی به ریشههای آن
جنگای تاریخی قدمتی به قدمت تاریخ انسان دارند. از زمانی که مالکیت در تاریخ بشر آغاز شد و از زمانی که انسان متوجه گردید که میواند دیگری را استثمار کند و یا با توسل به زور دیگر انسانها را به خدمت خود درآورد، جنگها هم شروع شدند. ابتدا در اشکال ساده و ابتدایی بود، اما به مرور شگردهای استثمارگران و ستمگران پیچیدهتر شد تا استثمارگری و دیکتاتوری به یک نظام جهانی تبدل شد. استثمار انسانها از اشکال ساده گسترش یافت و جوامع را به جوامع طبقاتی تبدیل کرد. طبقهای طبقهی دیگر را اجیر خود ساخت و پس از آن به استثمار خلقها و ملتها انجامید تا لاجرم یک چهارم جهان به استثمار سه چهارم جهان خاکی پرداخت. این پروسه طولانی استثمارگری موجب گردید که جبههای تاریخی بین ستمگر و استثمارگران در یک طرف و ستمکشان و مستضعفین در طرف دیگر بوجود آید و مبارزه تاریخی خونینی را پدید آورد.
مبلغ واقعی 16,000 تومان 50% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها