دسته بندی سایت
پیوند ها
چكيده
مقالهي حاضر به بررسي رابطهي شيوههاي فرزندپروري با خود كارآمدي و سلامت رواني دانشآموزان پايهي دوم دبيرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصيلي 84-1383 پرداخته است. اين تحقيق از نوع پيمايشي ـ همبستگي است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، كه 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگيري تصادفي چندمرحلهاي ميباشد. جمعآوري اطلاعات به وسيلهي پرسشنامه شيوههاي فرزندپروري شيفر، خود كارآمدي شرز و همكاران و سلامت عمومي گلدبرگ و هيلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بين خود كارآمدي دانشآموزاني كه والدين آنها شيوههاي فرزندپروري متفاوتي داشتهاند، تفاوت معنيداري وجود دارد. سلامت رواني دانشآموزاني كه شيوههاي فرزندپروري متفاوتي را تجربه كردهاند، بصورت معنيداري باهم تفاوت دارد. بين سلامت رواني و خود كارآمدي رابطه مثبت و معنيداري وجود دارد. بين سلامت رواني دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنيداري وجود ندارد. شيوه فرزندپروري دانشآموزان با توجه به رشته تحصيلي آنها متفاوت است. خود كارآمدي دانشآموزان در رشتههاي مختلف متفاوت نميباشد. دانشآموزاني كه در رشتههاي مختلف تحصيل ميكنند از نظر سلامت رواني تفاوت معنيداري باهم ندارند. بين دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود كارآمدي تفاوت معنيداري وجود ندارد.
واژههای كليدی: شيوههاي فرزندپروري، خود كارآمدي، سلامت رواني
مقدمه
ارتباط والدين و فرزندان از جمله موارد مهمي است كه سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعليم و تربيت را به خود جلب كرده است. خانواده نخستين پايگاهي است كه پيوند بين كودك و محيط اطراف او را به وجود ميآورد. كودك در خانواده پندارهاي اوليه را دربارهي جهان فرا ميگيرد، از لحاظ جسمي و ذهني رشد مييابد، شيوههاي سخن گفتن را ميآموزد، هنجارهاي اساسي رفتار را ياد ميگيرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحياتش شكل ميگيرد و به عبارتي اجتماعي ميشود (اقليدس؛ نقل از هيبتي، 1381).
هر خانوادهاي شيوههاي خاصي را در تربيت فردي و اجتماعي فرزندان خويش به كار ميگيرد اين شيوهها كه شيوههاي فرزندپروري ناميده ميشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و غيره ميباشد (هاردي و همكاران، 1993).
شيوههاي فرزندپروري به عنوان مجموعه يا منظومهاي از رفتارها كه تعاملات والد ـ كودك را در طول دامنهي گستردهاي از موقعيتها توصيف ميكند و فرض شده است كه يك جو تعاملي تأثيرگذار را به وجود ميآورد. شيوههاي فرزندپروري يك عامل تعيينكننده و اثرگذار است كه نقش مهمي در آسيبشناسي رواني و رشد كودكان بازي ميكند. بحث در مورد هريك از مشكلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شيوههاي فرزندپروري تقريباً غيرممكن است. هرچند روانشناسان و نظريهپردازان بر نقش والدين و شيوههاي فرزندپروري تأكيد ميكنند، تحقيقات خيلي كمي در مورد شيوههاي فرزندپروري و آسيبشناسي رواني كودك به عمل آمده است (عليزاده و آندرايس؛ نقل از محرابي، 1383).
تأثير محيط خانواده بر رشد كودك اغلب به وسيلهي مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسي قرار گرفته است. در اين مشاهدات معمولاً ويژگيهاي رفتاري والدين به وسيلهي دو بعد ارزيابي شده است: الف) پذيرش (گرمي)، شامل حمايت و پرورش عاطفهي مثبت بين والدين و كودك ميباشد. ب) كنترل، شامل آن دسته از رفتارهاي والدين است كه رفتار كودك خود را هدايت ميكنند مانند: راهنمايي و كنترل، بازدارنده يا تسهيلكننده (پل كنين و همكاران؛ نقل محرابي، 1383).
نظريههاي روانشناختي متعددي در خلال سالها سعي كردند تا رفتار آدمي را تبيين كنند. نظريهي شناختي اجتماعي نيز يكي از اين نظريههاست. در سال 1986 بندورا اين نظريه را در مورد عملكرد آدميان مطرح كرد كه در آن نقش باورهاي خود را در شناخت، انگيزش، عاطفه و رفتار آدمي برجسته نمود. بندورا معتقد است كه افراد يك نظم «خود» را ميپرورانند كه آنها را قادر ميسازد تا بر تفكرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علي نيا كروثي، 1382).
بندورا با ديدگاههايي كه به عوامل دروني موثر بر رفتار توجه ميكنند و عوامل محيطي را ناديده ميگيرند، مخالفت ميكند و از ديدگاههايي كه انسان را پاسخدهنده منفعل به رويدادهاي محيطي ميدانند نيز انتقاد ميكند.
از نظر بندورا شخص، محيط و رفتار شخص برهم تأثير و تأثر متقابل دارند و هيچ كدام از اين سه جزء را نميتوان جدا از اجزاي ديگر به عنوان تعيينكنندهي رفتار انسان به حساب آورد. بندورا اين تعامل سهجانبه را جبر متقابل يا تعيينگري متقابل ناميده است (نقل از سيف، 1380).
B
E P |
شكل (1) ـ تعامل سهجانبه شخص P، محيط E و رفتار B بر يكديگر (اقتباس از هرگنهان، 1382)
بطور كلي، پژوهشها نشان ميدهند كه روشهاي تربيتي والدين اثرات طولاني بر رفتار، عملكرد، انتظارات و در نهايت بر شخصيت افراد در آينده دارند. مثلاً والدين سختگير و ديكتاتور مانع پيشرفت و خلاقيت كودك ميشوند. والديني كه اجازه نميدهند كودك ابراز وجود كند مانع بروز استعدادهاي بالقوه او ميشوند و در نتيجه اين قبيل كودكان در آينده افرادي روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابيزاده هنرمند و همكاران، 1379). با توجه به اينكه شيوههاي فرزندپروري والدين، نحوة تربيت والدين را به كودكان منتقل ميكنند و اين امر در شكلگيري شخصيت فرد مؤثر است و نيز نظر فرد نسبت به خود ميتواند بر سلامت روان تأثير زيادي داشته باشد اين پژوهش به بررسي شيوههاي فرزندپروري، خود كارآمدي و سلامت رواني دانشآموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضيههاي تحقيق پاسخ دهد.
پيشينه پژوهش
با توجه به سه متغير مهم تحقيق يعني شيوههاي فرزندپروري، خود كارآمدي و سلامت روان در اين قسمت به بررسي نظرات ارائه شده و تحقيقات انجام يافته ميپردازيم:
مبلغ واقعی 16,000 تومان 50% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها